نوشته اصلی توسط
vedas
سلام دختری هستم 24 ساله سه سال پیش مشغول به کار بودم که پسرعموی صاحب کارم به بهانه های مختلف وارد محل کارم میشد و تقریبا هرروز رفت و آمد می کرد من نسبت به این آقا خیلی بدبین بودم و همیشه ازش بدم میومد چون که میدونستم اهل دختربازی و سیگاری و اهل خوشگذرونیه
تا اینکه یک روز درخواست دوستی داد و من واقعا ناراحت شدم و درخواستش رو رد کردم و به صاحب کارم گفتم و اون هم خیلی ناراحت شد ولی ازش خواستم فعلا به کسی نگه تا ببینم چی میشه ولی اوضاع بدتر شد و با تهدید جواب تلفن هاش رو میدادم خیلی اوضاع بدی بود در کل و خلاصه بگم من راضی به سکوت و ادامه ی رابطه با اون شدم و دوسال گذشت دیگه احساس تنفر نداشتم ولی حس علاقه ای هم بهش نداشتم حس میکردم مجبورم به ادامه البته هزار بار خواستم رابطم تموم به اما نذاشت
تا اینکه یک روز نفهمیدم چی شد رابطه جنسی بینمون برقرار شد و پرده بکارت من از بین رفت دیگه زندگیمو تباه شده می دیدم
اوایل میگفت طوری نیست هزار نفر اینطورین اما من مدام اشک می ریختم تا اینکه سه ماه بعد خدا به دلش انداخت ی کاری بکنه و سراغ دکترمیگرفت واسه ترمیم
ولی هزینه اش بالا بود و مدام میگفت باید صبرکنی بهم قول داد درستش میکنه و اگه راهی نبود یا نشد خودش به گردن میگیره و باهام ازدواج میکنه تقریبا دلم قرص شده بود و بخاطر تعصب بابام و آبروی خانوادم که خیلی برام ارزش داشت دست به دامان خدا شدم که ی کاری بکنه
خلاصه اردیبهشت همین سال مامان همین آقا فوت کرد و چون فقط با مامان و باباش زندگی میکرد خیلی احساس تنهایی کردو خیلی زود میخواست باهام ازدواج کنه منم خیلی خوشحال شدم حس میکردم همه ی مشکلاتم حل شده بعد ازچهلم مامانش اومد خواستگاری اما همه مخالف بودند چون میگفتند اخلاقش خیلی تنده شدیدا سیگار میکشه و درس هم نخونده(سیکل) و هیچی هم از خودش نداره.اما من تو خانواده ای بزرگ شدم که وضعیت مالی خوبی داریم و تحصیلات من هم کارشناسی حقوق هستش و خیلی دوست داشتم ادامه تحصیل بدم و سرکار برم اما ایشون کاملا مخالف و خیلی هم تعصبی و غیرتی
خلاصه با تمام این خصلتها و مخالفتها عقد کردیم اونم خیلی ساده
الان یکماه و نیمه داره میگذره آجیاش مدام پرش میکنند هیچ کاری برام نکرده و طلا هم برام نخریده و اخلاقشم خیلی بده مدام تندخویی میکنه با فحش های خیلی رکیک
مدام هم دستور میده.سربازی هم نرفته الان که میخاد بخره پول نداره من 6 میلیون پس انداز داشتم بدون اینکه کسی بفهمه و بدون تشکرش بهش دادم الان خیلی پشیونم چون پولم که رفت هیچ پولی هم بهم نمیده تمام آزادیهامم ازم گرفته حتی با دوستامم قطع رابطه کردم به دستور ایشون
و خیلی چیزای دیگه نمیدونم چیکارکنم فک نمیکنم بتونم ادامه بدم
ببخشید خیلی طولانی شد بازم حرف داشتم اما نمیشه همشو گفت
خواهشا راهنمایی کنید.
با تشکر